محاصره تا به کی؟ - از: ع آزاده
به دیدار یکی از برادران مجاهدم به امداد رفته بودم که پزشک لیبرتی اجازه ورود نداد و گفت بیرون منتظر باشید... با دسته گل و شیرینی به عیادتش رفته بودم، مدتها بود او را ندیده بودم و برای دیدارش لحظه شماری میکردم شنیده بودم به سرطان مبتلا شده اما تا همین چند ماه پیش این را نفهیمده بودم این سنت مجاهدین بوده و هست که حتی بیماری و دردشان را برای اینکه همرزمانشان نگران نشوند به روی خود نمیآورند.
ادامه مطلب
به دیدار یکی از برادران مجاهدم به امداد رفته بودم که پزشک لیبرتی اجازه ورود نداد و گفت بیرون منتظر باشید... با دسته گل و شیرینی به عیادتش رفته بودم، مدتها بود او را ندیده بودم و برای دیدارش لحظه شماری میکردم شنیده بودم به سرطان مبتلا شده اما تا همین چند ماه پیش این را نفهیمده بودم این سنت مجاهدین بوده و هست که حتی بیماری و دردشان را برای اینکه همرزمانشان نگران نشوند به روی خود نمیآورند.
ادامه مطلب
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر